شعرعاشقانه.عکس عاشقانه.داستان shahzady.iljima20 | ||
چه شبها تا سحر نام تو را از دل صدا كردم
اگر باد بودم می وزیدم،font>اگر ابر بودم می باریدم،font>اگر مهر بودم می تابیدم،font>اگر خدا بودم می آفریدم تا بدانی دوستت دارم ....font>اگر ابر بودی به انتظار اشکت می نشستم،font>اگر مهر بودی در پرتو ات خود را گرم می کردم،font>اگر باد بودی چون برگ خزان خود را بدستت می سپردم،font>اگر خدا بودی به تو ایمان می آوردم تا بدانی دوستت دارم،font>اگر هیچ بودی از تو ابر سپیدی می ساختم، font>از تو خورشید با شکوهی بوجود می آوردم،font>تو را نسیم ملایمی می کردم font>از تو خدایی بزرگ می ساختم،font>تا بدانی که فقط تو را دوستت دارم.... بنام اوfont>غریبه...چشات غمگین.....صدات گرفتهfont>موندی تو راه.....برسه یه اشناfont>غریبه......یه وقت پا نذاری تو شهر ماfont>مردم ما ......دور شدن از دل ادماfont>غریبه......برو اونجا.....که میگن غربت ما ادماfont>هرچی باشه.......بهتره از شهر ماfont>غریبه.....چشام غمگین......صدام گرفتهfont>وایسا....منم میام با تو به غربت ادماfont>غریبه......منو تو با هم غریبیمfont>شاید یه روز برسیم تو دلامون به صدای اشنایی
![]() نظرات شما عزیزان: برچسبها: | ||
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By: Persian Skin ] |